نمایش همیشه هبوط اپیزود چهارم

🎧 اپیزود چهارم – آتش، تصمیم، دودلی

جلسه‌ای در راهه. نه از اون جلسه‌های معمولی…

اینجا، بزرگان مکه دور هم جمع شدن تا تکلیف چیزی رو روشن کنن که سال‌ها براش سکوت کردن.

اما حالا، حرف از انقلابه. از نفرین، از مجسمه‌ای که دیگه نمی‌دونن نگه داشتنش درسته یا خطرناکه.

🧱 دست‌های لهب موضوع داغ بحثه. دست‌هایی که انگار دیگه فقط ابزار قدرت نیستن، بلکه خودشون نشونه‌ای شدن—از شکست، از تغییر، از چیزی که داره نزدیک می‌شه.

🔨 اون‌ور، کارگرها دیگه طاقت‌شون تموم شده. زیر فشار، زیر چکمه‌های سرمایه‌دارها، یه جایی بالاخره صدا درمیاد.

و همون‌طور که غزال توی کوره می‌سوزه، یه دنیا هم باهاش دود می‌شه، می‌ره هوا...

🖋️ درّه، هنوز بین شعر و واقعیت، بین احساس و اعتراض، بین پدرش و خودش، گیر کرده.

شعرهاش انگار راه می‌برن، ولی نه به یه مقصد روشن.

یه صدا تو دلشه که نمی‌ذاره سکوت کنه، اما هنوز نمی‌دونه با این صدا باید چی کار کنه.

🔥 این اپیزود، یه نقطه‌ی جوش‌ه. همه چیز داره به لحظه‌ی انفجار نزدیک می‌شه.

سوال اینه: کی جَرات می‌کنه شعله‌ی اول رو روشن کنه؟